با اين كارها ماماني را پير ميكنين ....
سلام وروجكهاي مامان
از ديروز خيلي خودتون را لوس كرديد فكر نمي كنيد با اين كارها ماماني را پير ميكنين آخه من دوست دارم هميشه يه مامان سرحال و پر انرژي باشم براي خوشگل هام .خلاصه كه از ديروز تكون خوردنتون را احساس نميكردم ، خيلي نگران شده بودم صبح كه به بابا احسان گفتم با اينكه خيلي كار داشت اما ما را برد خانه بهداشت تا خيالمون راحت بشه . از ديشب هم درد زير دنده هام شدت گرفته بود و اصلا ديشب را نتونستم بخوابم . اما فداي سرتون و خدا را شكر كه شما حالتون خوبه . امروز اومده بوديد كنار هم و به هم نزديك شده بوديد ديگه بالا و پايين نبوديد ماماني دلم ميخواد هميشه همينطور نزديك هم و يار و رفيق هم باشيد عاشقتوووووووووووووووووووونم
ميدونيد الان داشتم به يه چيز ديگه فكر ميكردم ، شايد هم من دارم خودم را براي شما لوس ميكنم و تند تند دلم براتون تنگ ميشه بهر حال ماماني خواهشا" سالم و سلامت باشيد و اميدوارم اين چند ماهه هم به خوبي بگذره و بياييد بغل ماماني كه بي اندازه منتظرتون هستم
راستي فردا هم اداره نمي آييم اول ميريم سونو و بعد كلاس بارداري ، فردا صبح نوبت سونو داريم و من دوباره ميبينمتون و قصد دارم بابايي را هم با خودم ببرم تا جوجه كوچولوهايش را ببينه . ديروز هر چي تلاش كرد نتونست صداي قلبتون را بشنوه ميگفت فقط صداي آب مياد
هميشه و در هر لحظه به خداي بزرگ و مهربون ميسپارمتون چون تنها كسي است كه ميتونم بهش اعتماد داشته باشم ....